سال92 خورشیدی
درست یکسال پیش توی همین حال وهوای رسیدن بهار بودیم که من وبابایی یه تصمیم بزرگ گرفتیم. با اراده آهنین عزممون رو جزم کردیم که تا ١٣ بدر شما رو ازشیر بگیریم. دقیقا تا ١٠ روز عید من وبابایی به اتفاق همسایگان محترم و تموم اهل دنیا جیغ ودادهای وروجک رو به جون خریدیمو شما آزاد شدی. بزرگتر شدی و آقاتر. شاید فکر کنی مگه دیگه چه خبره که واسه مامان این عمل سالگرد گرفتن هم داره. بله شما که یادت نیست چه وابستگی شدیدی به شیر مامان داشتی. از اینها که بگذریم. یکسال دیگه هم گذشت باهمه اتفاقهای رنگاوارنگش. از همه رنگش. مهم اینه که چقدر کوله بارمون سنگین ترشده. چقدر تجربه بدستآوردیم. توگل پسر که حسابی رفتارو اعمالت نشون دهنده کسب درجات عال...
نویسنده :
مامان نسترن
19:27